محمدمهدی مخبری

دلنوشته وخاطرات وقصه های اجتماعی

محمدمهدی مخبری

دلنوشته وخاطرات وقصه های اجتماعی

کپی ازبلاگ فا مخبری:mohamadmehdimokhberi.blogfa.com

بنام خدایی که هست

بچه که بودم دلم میخواست دفترچه خاطرات داشنه باشم،بزرگترکه شدم هم قصه مینوشتم وهم نمایشنامه وتازه خبرنگارافتخاری دختران وپسران هم دردبیرستان بودم،ولی دریغ ازنوشتن خاطراتم دردفترخاطرات،اماسالهای زیادیست وبلاگ مینویسم ودلنوشته هایم راکتاب هم کرده ام،ولی جای دفترخاطراتم همچنان درزندگی ام،خالی است،اینک ازشب تولدم هشتم تیرماه وروزتولدم نهم تیرماه،نگارش دردفترچه خاطراتم راشروع میکنم،حال که به سرازیری عمررسیده ام وهمه چیزراتجربه نموده ام ،این دفترچه خاطرات راازهشتم ونهم تیرماه تاروزی که زنده هستم ،مینویسم وبه یادگاربه سه پسرم ایمان واحسان وعلیرضا ،میسپارم،تادرشب تولدم وروزتولدم ،یک خاطره بیادمن ازآن بخوانند،البته خاطرات هم خوش وهم ناخوش خواهندبود،چون زندگی یکنواخت نبوده وروی یک پایه نمی چرخد*نام دفترچه خاطراتم نیزانتخاب نموده ام ،که دردلنوشته نهم تیربمناسبت روزتولدم هم دربلاگ فا وبلاگ اسکای ،خواهم نوشت** محمدمهدی مخبری مورخه 1398/4/5 ساعت 22:13***

تابستانه تیر98:کجاست گوش شنوا؟ مورخه 1398/4/5

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

رویانگری ورویایی زندگی کردن،بانظریه های متفاوتی روبرومیباشد،عده ای میگویندخوب است ، وانسان دغدغه های فکری وعصبی ندارد،ومیتواندبرمشگلات ومصائب بسادگی فائق آید،عده ای براین نظرند،که آدم رویانگرنمیتوانددرمقابله باسختی هامقاومت نماید،چون آبدیده مشگلات نبوده ونمیباشد،رویانگری منطق زندگی نیست،آنهانمیتوانندبرنامه ریزی برای زندگی خودداشته باشند،عده ای میگویندزندگی باعقل ورویانگری ممکن نیست،زیرابرای ماانسانهاتقدیرهرچه حکم کند،همان خواهدشد،این نظریه های متفاوت میتوانددرحدنظریه بماند،خداوندجهان هستی زندگی انسانهاراپایه گذاری نموده وازبدوخلقت بشربه اوعقل واحساس داده است،وانسان رادرانتخاب راه زندگی خودمختارکرده،ولی برایش راهنمایان وروش های صحیح زندگی راپایه ریزی نموده است،اماآنچه مورددلنوشته ماست گوش فراندادن محتاجان نصیحت وراهنمایی هستند،آنانی که فکرمیکنندهرآنچه تصوردارندصحیح ودیگران ناصحیح میگویند،اگرامروزبه همه بادروغ وریاونیرنگ برخوردمیکند،راه درست نیست،راه درست کج اندیشی وخطاوگناه وپندارهاورفتارهای خیانتکارانه را،نمی پسنددوقبول هم ندارد،امروزخانواده واطرافیان رافریب داد،خداکه گول نمیخورد،خداراسرلوحه امورقرابدهیم تاراه راست رابیابیم وازراه کج برگردیم.محمدمهدی مخبری مورخه 1398/4/5

کپی ازبلاگ فا مخبری:mohamadmehdimokhberi.blogfa.com

بنام خدایی که هست

اکثرقریب به اتفاق مردم موبایل دارند،نیمی بیشتر،تلفنهای همراه آیفون وسامسونگ ودیگربرندهای روزکه کاربری های متعددومتنوع دارد،دراکثرتلفن های همراه ،اینستاگرام،واتساپ،ایمو،وایبر،تانگو،لاین وتلگرام که درایران فیلتراست نصب میباشد،وهمه برای امورکاری وسرگرمی وعلمی وتحقیقاتی،وبعضآ تماس وچت نمودن ،بهره وری میکنند،دوستی که بسیارازمن دراین امورمطلع تراست میگفت:کسی رامیشناسم که دونفرراسرکارگذاشته وچون واردبه این اپیکیشن های تلگرام وواتساپ وغیره میباشد،درپروفایل واتساپش برای دومین دوسنش عکس های خودرامیگذارد،چون تلفن دوستش ویپین (فیلترشکن )ندارد،ومطمئن میباشدکه دسترسی به تلگرام ندارد،ازاینروبرای دومی توپروفایل تلگرامش ،چون فیلترشکن دارد،متن هاوپست های چاب شده میگذارد،البته قبل ازاینکه دونفرراسرکاربگذارد،خودش راسرکارگذاشته است.محمدمهدی مخبری مورخه 1398/4/5

آخرین نوشته بهاری خرداد:شایدشمال رفتن آرامم کند مورخه 1398/3/29

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

انسانهای درتلاش خوب شدن ، مانندبیمارانی هستندکه ازاطاق عمل بیرون آمده ودربخش ریکاوری تابه هوش آمدن کامل بستری وسپس به بخش منتقل میشوند، تابهبودی کامل تحت نظراست وسپس ازبیمارستان مرخص میشوند،من امروزدروبلاگم بلاگ فا،نوشتم که میخواهم دراندک عمرباقیمانده ، خوب شوم ،ازاینروساعت دوازده به تنهایی به چالوس میروم ،تادرخلوت باخودم وخدایم دردودل نمایم،چون وقتی برایم باقی نیست،آنانی هم که خودراجوان میدانندوماراروبه موت ، بدانندگردبودن کره زمین ، وگذرعمربرای ماتنهانبوده وگریبان آنان راهم خواهدگرفت، بغضی درگلووسنگینی دردل دارم ، که آرامشش درنزدخداست،اوست که میتواندمراآرام وراحت نماید،خوب بودن وخوب شدن راه نیست، هدف وانگیزه است که امروزمرابرآن واداشته تابه دورازتلاطم واسترس های طبیعی ، تنهابه سفرشمال بروم وازحوادث درپیش نهراسم، هرچه خدابخواهدهمان خواهدشد،پس نگران نیستم که چه خواهدشدوچه میشود، من قصدکردم دراین چندروزبااوخلوت نمایم ،ودرخلوتمان بین من وخدا، هیچ کس وهیچ چیزرامداخله نخواهم داد،روح وجسم رادرراه فراگیری فرامینش می سپارم،شکرگزارش خواهم شداگرمن وتنهاییم راپذیراباشد. محمدمهدی مخبری ساعت 22 مورخه 1398/3/29.

کپی ازبلاگ فا مخبری:mohamadmehdimokhberi.blogfa.com

بنام خدایی که هست

مهربانی وعطوفت ومحبت ،یگانه لطفی است که خدای رحمان ورحیم،به بنده گان خودعنایت فرموده،وآنانکه خاص تربنده گی خودرانشان میدهند،ازمرحمت بخشش وکرامت ورازداری وجاذبه الهی نیزبی نصیب نمانده ونخواهندماند،پاکانی که ازنگاه هوسرانانه وحسادت وشرک ومال دنیادوری میکنند،خدامعجزاتش رابرآنان عیان میسازدومیشوندحضرت یوسف ،ابن سیرین،رجبعلی خیاط وحاج اسماعیل دولابی و...... چه لذتی است که خواب تعبیرکنی وگرفتاری وغم وحزن مردم رابااذن خدا،مرتفع نمایی!!؟ ای کاش من هم میتوانستم مهربان وصبوروبخشش گرباشم،گذشت ورازداری خصیصه ای است که سالهاحسرتش رابه دل وجان داشته ودارم،خوب بودن ،بنده گی کردن خداست وخدمت به مخلوق خدا،نعمت ولیاقت این امربه هرکسی اعطاء نمیشود،خدایامن بنده خوبت نبوده ام ، اینک میخواهم خوب شوم وهرآنچه به خوبانت اعطاء نمودی ومن لیاقت وتوان داشتنش رادارم نیزبمن ارزانی بدار،تامنهم مهربان،صبور،باگذشت،راستگو،رازدار،وبی تکبرباشم،من بجای داشتن جاذبه ، دافعه فراوان دارم ومحتاج عنایات توهستم ،مراناامیدنگردان تادرباقی مانده عمراندکم آن شوم که تومیخواهی بنده گانت باشند،ومراناامیدازخوب بودن وخاص شدن ممیران.محمدمهدی مخبری ساعت 17:30 مورخه 1398/3/29...

دلنوشته بهاری خرداد:قسمت دوم سردوراهی وانصاف مورخه 1398/3/18

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

قسمت دوم:حال فرزندان بزرگ شده وباحمایت مالی ومعنوی والدین درس میخوانند، دروس متوسطه وپیش دانشگاهی راباتمام رسانده وقصدورودبه دانشگاه رادارند،اینجانیازبه مشاوره وراهنمایی کاردان وبیطرف وعادل می باشد،دریغ ازآنکه پدرومادرها هم میتوانندنظرات وپیشنهادات سازنده بدهند،چه برای انتخاب رشته دانشگاهی ویلبرای ترک ادامه تحصیلات عالیه ،برای ورودبه بازارکارویاانجام خدمت سربازی برای پسرها،امافرزندان برای انتخاب خودرامجاب به دریافت مشاوره وراهنمایی دیگری میکنند،حذف تدریجی والدین دراین برهه جوانی محقق شده وآنهارابری ازدریافت نظرات وپیشنهادات والدین مینماید،پسرهاودخترها،خودرامستقل ودورازافکاروسلیقه های سنتی پدرومادرهامیدانند،وخوداین سرآغازی برای انحراف وخطا درپهنه جوانی وخامی میباشد،علیرغم مهروعلاقه وعشق والدین به فرزندان ،ارتباطات خانوادگی کمرنگ وکمرنگترمیشود،اگرراهنمایان ومشاورین ،دلسوزوعالم به مسائل روزومنصف باشند،عرصه ترقی ورشدوتکامل نمودارمیگردد،واگرمشاوران وراهنمایان ازعاطفه وعقل وعدالت وآگاهی دارای نقصان محسوس بهره مند باشند،دختران وپسران درراه سقوط ازپله های ترقی قرارخواهندگرفت،حال هرچه والدین به فرزندان ،سعی درآشکارنمودن اهداف پوچ ومشاورتهای نامعادل پیشرفت وترقی راهنمایان ومشاورین نمایند ،فرزندان گوش فرانداده وبه پندونصایح ونظرات والدین اهمیتی نداده ،ونخواهندداد،مشگل جوانان پدرومادرها،این مهربانان تاریخ بشریت وعاشقان فرزندان نمی باشد،بلکه خوداستقلال طلبی واستقراریابی اولادن مزیدبرعلت میشود،پدرومادرهانقشی درنشدن هاوممانعت از انتخاب غلط اولادن ندارتد،این مرحله برای جوانانی که ازپدران ومادران خودراهنمایی ومشاوره میگیرند،باجوانانی که والدین راکنارگذاشته واستقلال طلبی راسرلوحه امورقرارمیدهند،شروع میشودوآسیبها رقم میخورد،(ادامه دارد).محمدمهدی مخبری ساعت 23:56 مورخه 1398/3/18.

کپی ازبلاگ فا مخبری:mohamadmehdimokhberi.blogfa.com

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

من میگم متفاوت بودن وخوش وشادبودن مرحمتی است که لیاقتش نصیب همه کس نمیگردد،درفضای مجازی دویار حقیقی درمکتب عشق ودوستی ،تکس میدهندباهم،جنس مردشاعرشده ،درجواب عشق خود،شعرمیگویدهمی،این بودیک یادگار،من بدان محرم شده دلداده ایی، ازبرای دوستان نقلی ازاین پرداده ای،اینک این تکس های عاشقانه ،دراین دلنوشته گشته حاصل::قصه عشق من وتوغصه دلهاشده>><< کاسه صبرمن وتوعاقبت جاری شده>><<کوزه آب من وتوعاقبت خالی شده>><<ای وجودم پرزمهرت معبردلهاشده>><<دشمن کشته ودوست دلهاشده >><<توپرازعشق وصفایی قدعلم کن>><<توفرشته گشته ایی ویادماکن>><<توبه من رسم رفاقت داده ای>><<ازوجودت عشق به جانم داده ای>><<جان خودارزانترازدل داده ای>><<آفت جان برنگاه ماودل داده ای>><<من پی دلداده ام آواره ومجنون گشته ام>><<لیلی من نیزبحریارآشفته حال گشته است>><<تودردیاردورعاشق گشته ای>><<من ازاین دیارمجنون گشته ام>><<من لبان خود به مهمانی برم >><<تاببوسدلب زلبهای توحسرت برم>><<صاحب لب بی لب است نزدتو>><<توفقطصاحب لبی  نزدما>><<درمکتب عشق من مانده ام نزدتو>><<تودردیاری ومن نذرتو>><<محمدمهدی مخبری ساعت 18 مورخه 1398/3/18.

دلنوشته بهاری خردادی:سردوراهی وانصاف قسمت اول مورخه 1398/3/17

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

این دلنوشته بنام سردوراهی وانصاف درچندقسمت ادامه دارد برایتان نگارش میگردد،اینک قسمت اول رارقم میزنم:انسان مخلوق عجیب خداست،این مخلوق به آنچه گذشتگان تجربه نموده اهمیت خاص نمیدهند،وهرتجربه عقلی واحساسی راخوددرصدد کسب آن هستند،انسان دردومرحله ازعمرخودبیشترنیازمندمشاوروراهنمای عادل وبیطرف میشود،که این نیازدورازقبول نظرات پدرومادراست،فرزندان تاخودبچه دارنشوندقدرپدرومادرخودرانمیدانند،پدرومادرازبچه گی تابزرگ شدنمان،باخنده هایمان خندیده وباگریه هایمان گریسته اند،هیچ پدرومادری بدفرزندان خودرانمیخواهد،عاشقان واقعی دختروپسرها،پدرومادرهاهستند،وازبچه های خودچیزی نمیخواهند،آنهاارث گذارهستند،ارث برفرزندان نیستند،فقط احترام ورعایت عزت وشرفشان راخواستارند،خب بهترین عاشق ودوست بی ضررفرزندپدرومادرهاهستند،فرزندان ازجگروالدین هستند،ولی والدین ازجگراولادان نیستند،پدربزرگ خدابیامرزدوستمان گفته:انسان هیچ کس رانمیتواندبالاترووالاترازخودببیند،اماپدرومادرتنهاکسانی هستندکه این اصل رازیرپاگذاشته ودرهرموردخواهان برتری ووالاتری فرزندان نسیت بخودهستند،درصورتیکه فرزندان درمقابل چنین حسی به پدرومادرخودنداشته وندارند،این مراقبه ووملاطفه درقرآن کریم نیزباآیات متعددبه فرزندان اشاره گردیده ،که به والدین خوداحسان ونیکی کنید،ای کاش فرزندان ادراک موضوع برایشان اینهمه سخت ومشگل نبود،تااولادان خسارتهای وافروجبران ناپذیررادرزندگانی های خودتجربه نمایند،(ادامه دارد). محمدمهدی مخبری ساعت 23:12مورخه 1398/3/17.

کپی ازیلاگ فای مخبری(mohamadmehdimokhberi.blogfa,com

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

مکتب عشق ودوستی ،دانشگاه احساسات پاک ،بدون ارائه مدرک علمی است،عشق ودوستی علم ودانش روزنیست،ازقدیم الایام بوده وهمچنان خواهدبود،مکتب خانه های قدیم که درآن چوب وفلک برای یادگیری وتنبیه بکارمیرفت ،امروزوجودندارند،مقایسه مکتب خانه ومکتب عشق ودوستی محال محض وقیاس ناممکن است،امادربرابرمعرفی عشق ودوستی بعنوان مکتبی ازگذشته تاحال وآینده ،کمک بزرگی برای تفهیم تفاوت عشق این منشاءاحساسی بااصول غیراحساسی میباشد،مکتب خانه ومدارس ومراکزآموزشی ودانشگاه ها،ازقدیم تاامروز،درجهت کسب وآموزش علم برای عقل وپهنه های غیراحساسی است،ورشدوتکامل علمی درکسب وکشف موجودیتهای قابل تصوراست،امامکتب عشق نه مکتب خانه قدیمی باچوب وفلک بوده،نه کسب علم وآینده شغلی راتضمین میسازد،درمکتب عشق ودوستی احساس ودل حاکم بوده وخودبخوددریک لحظه بوجودمی آید،نه حرف کسی رامیفهمدوگوش میدهد،نه نگران فردامیشود،درمکتب عشق طرفین عاشق میشوند.ازهیچ چیزوهیچ کس نه میترسندونه تبعیت میکنند،حتی ازعقل خودشان گویادیوانه ای بیش نیستند،پس مکتب عشق این است نه چیزدیگری،عاشق راضی نمیشوددرپای معشوق حتی خاری برودچه رسدبخواهدخواری اورا،علائم عاشقی ودوست داشتن واقعی راشناختید،اگرعمری باقی بودازعشق بجه گی وگذشتن من ازعشقم بخاطرخودش که خوشبخت بشودگذشتم رافردادرهمین وبلاگ مینویسم،شماهم اگرعاشق شدیدبخاطرخوشبخت شدن اوازعشقتان بگذرید،توانستیدعاشقید!!!! کسی عشق رامی فهمدوحس میکندکه ازمال دنیا وازوسوسه های شیطانی بگذرد،دربست عشقش رابپرستت وبس،منظورم دراین دلنوشته شخص خاصی که همیشه برای اونوشته ام نیست،شایدبرای (ش ش )ویا(س ام) ویا(ن ا) یا (م ش) ویاهرکس دیگری هست وشایداصولابعضی ازمردها مث خودم یا(ف ن) ویا(رم) ویا(م آ) میباشد؟؟درمکتب عشق ودوستب خبرازیکرنگی است،خبرازراستی وراستگویی است ،خبرازبی خطایی وصداقت وصافی است،خبرازسادگی وپشت کردن به مال دنیاست،خبرازنگران نبودن فرداست،عشاق دوستانه وعاشقانه همدیگررامی پرستنددرحدخدایی اگرشرک نباشد،مکتب عشق وعاشقی تنبیه نداردعاقبتش مرگ است برگشتی درکارنیست.محمدمهدی مخبری ساعت 18:55 مورخه 1398/3/17.

دلنوشته بهاری خردادی:دنیامن به تومی خندم . مورخه 1398/3/16

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

درماه رمضان سریال های تلویزیون کمدی وشادنیست ،تاعرفانیت معنوی روزه داری حفظ وپهنه استجابت دعاهاگسترده گردد،دروبلاگ بلاگ فا وبلاگ اسکای من نیزاین اصل رعایت شدوخوانندگان احساس مینمودندکه دلنوشته تحت عنوان خاطره ودرس رمضان بیشتربه غمنامه ونوشته های یک عشق شکست خورده مربوط میشود،که صدالبته این نبوده است،حال تافرارسیدن ماه محرم دورازحزن واندوه نگارش دلنوشته درقالب شادی وسروروطنزدردووبلاگ بلاگ اسکای وبلاک فامندرج میگرددوامادلنوشته امروز:وقتی بچه هستیم وباپدرمان به تنهایی بیرون میرویم هرچه بخواهیم برایمان میخرد،وقتی بامادرمان بیرون میرفتیم هرچه میخواستیم ،نمیگرفت جای خودتازه دستمان راهم میکشیدکه برویم بعدآبابات میخره،حالااگربادوتاشون بیرون میرفتیم بابام میگفت هروقت کارخوب کردی ومادرت گفت برات میخرم،بزرگترشدیم ،ازدواج کردیم وصاحب بچه شدیم،بابچه که بیرون می رفتم هرچی میخواستن میگفتم میخرم حقوق بگیرم سرماه،سرماه که می شدآنقدرخرج ودخل بالابودکه همه حقوقم بابت هزینه میرفت ومن شرمنده بچه هامی شدم،حالاکه خیلی بزرگترشدم بابچه هام که بزرگ شدندوتشکیل زندگی دادندومراباخودبیرون میبرندتاخریداشونوجابجاکنم،اگردلم چیزی خواست وبه آنهاگفتم،آنهاهم جواب میدن باباازشماگذشته این رنگ لباس رابپوشی یافلان خوراکی برات خوب نیست کلسترولت بالامیره،بله جواب های هویه،ولی من نداشتم ونخریدم وآنهادارن ونمی خرندتاانتقام گرفته باشند،منم فقط به این دنیا میخندم چون خنده نکنم چیکارکنم؟!!! حالازودباراروببرم خونه تابچه ها عصبی تشدن وشام بهم نمیدن محمدمهدی مخبری ساعت 2:12 صبح مورخه 1398/3/16