بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
امروزخیلی هابرای خوردن سحری وخواندن دعاء به قصدروزه گرفتن برای ماه مبارک رمضان نیت نمودند،ازجمله معدودآدمایی که دراین ماه توفیق روزه خواهندداشت من بی مقدارباخصوصیات بد،میباشم،اینک که این دلنوشته رامطایبه میکنم چنددقیقه ای ازاذان صبح گذشته،درسلسله دلنوشته های قبلی بانام قانون جذب سلسله نقدوبرسی هایم درارکان هفتگانه قانون جذب درشانزده دلنوشته تقدیم گردید،اگرعمری باقی باشدبه دورازتظاهربه زهدوتقوای نداشته ام مروزی برخاطرات درماه رمضان حال وگذشته نه چندان دورخواهم داشت،دربلاگ اسکای هم دلنوشته های بهاری اردیبهشتی راباموضوع من وروزاول و...... رمضان که خاطرات ودرخواستهای کودکانه رامرورمینمایدراپیگیری کنید(mokhberi.blogsky.com)،ساعت 3:45 برای سحری توسط احسان پسرم بیدارشدم وگویاهمسرش سحری مفصلی مهیاکرده بودصرف شدوبرایشان دعانمودم ،ثواب روزه امروزمن تقدیم به آنان که ازروی عشق وعلاقه واقعی بی چشم داشتی وذره ای منت مرامهیاسازروزه گرفتن نمودن،بعدازاذان تمایل به درج دلنوشته بی خاطره شدم که نظریه های تآییدنشده مطلبی مرامنقلب نمود،دروصف امروزکمک به هم نوع وپاسخ به تقاضاواستمدادومطالبه یک دشمن است،کسی که اوراهرروزبعدازهروعده نمازنفرین ولعن می نمایم،چون استمدادوتقاضایش رادرتوان خوددیدم اینکارراانجام خواهم داد،اماباخودعهدنمودم که هیچگاه برای منت گذاری نباشدودرهیچ برهه ای اززمان آن درنزددیگران عنوان نگردد،که باعث احتمال بزرگی برای من وخدای ناکرده کوچکی این دشمن گردد،من قصدخیررسانی وپاسخ به درخواست کردم واوهم بداندکه هیچ دینی نداشته ونخواهدداشت وزهی خیال باطل است بخشش وبازشدن روزنه ایجادارتباطی دیگر،خب این خاطره اولین روزماه مبارک در17/2/1398 میباشد،مهیاکردن سفره سحری وبیداری یک قصدکننده روزه گیرباعشق وعلاقه بی دوزوکلک ،خالص ازاعماق وجود،وتقدیم ثواب روزه به آنهاتوسطفردی که امیدش ازعشق ورزی واقعی نامیدبوده واست،وبعضآ قصدتهیه وتحویل درخواست وتقاضای یک دشمن که اورانبخشیده ونخواهم بخشید،برای کمک به یک هم نوع واینگه مخلوق خدایی است که ماراآفریده است،بی منت وبی توقع انجام پذیرد،تاافطاروکسب لیاقت روزه داری برای من ناچیزوبی مقدار،وخاطره ای دیگرانشاءالله شمارابخدامیسپارم وملتمس دعاء هستم.م م مخبری ساعت 5:32 مورخه 17/2/1398.
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلیدلهاست
باعینک دوربین نمیتوان مطالعه کرد،واگرپیرچشمی یاضعیف شده باشد ازعینک نزدیک بین بایداستفاده نمود،نتیجه میگیرم برای دید دورازعینک دوربین،وبرای مطالعه ازعینک نزدیک بین بهره وری شود،ماآدمیان نگاهمان به عیوب ونداشته های علمی وخطا وگناهان دیگران بجای عینک دوربین ازعینک نزدیک بین ،وبرای دیدن خطاهاوگناهان وداشته های خودمان ازعینک دوربین بجای عینک نزدیک بین استفاده میکنیم،علت وآثرش اینست که گناهان وخطاهاوخیانتهاودروغهایمان راریزدیده وبرای توجیح خودازکلمات لج بازی،تلافی،بخاطربی مهری ومحبت، استفاده میکنیم وخودرامحق گناه وحیله ودروغ وخیانت وبدکاره گی نمیدانیم،امادیگران رامقصروگناه کارومسبب بدبختی های خودمیدانیم واین باعث میگرددهرفعلی راغلط تلفظ نماییم،وبجای تقاضای بخشش واستغفاروجبران آنها،خودرامعصوم وبیگناه دانسته وهمچنان راه کج راادامه دهیم که آخرش پستی وزبوری وفنایی است،نبایدغفلت وتعلل درانتخاب عینک داشته باشیم،چشمانمان رابه روی حق بسته وزبانمان راکوتاه نماییم تااشتباه درانتخاب عینک راجبران نماییم،مااراده بازگشت وتوان جبران سازی رادرمدت کوتاه ازدست داده وتسلیم هوی ونفس اماره خودخواهیم شد،افسردگی وانزواوبدراهی وانتحارعاقبت افرادخودخواه ونادان وجاهل درجذب نصایح وراهنمایی های اساتیدودلسوزان نابودی است،خدانمیخواهدانسانهاازفرصت بیان توبه واستغفاروجبران خطاهاوگناهان ودروغ ها وخیانت های خودبسادگی بگذرند،لجاجت دراستمرارگناه وخطاودروغ وخیانت به نفع کسی نبوده ونمیباشد،هرگاه توانستی برگردودرپاسخ ازتوجیح وخودباوری توسط خودساکت وتسلیم حق باش،هردروغگویی مجبورخواهدبودتاپایان عمرنکبت بارش درغگومیماندودشمن خداوشریک شیطان میگردد.تاوقتی شرمنده وشرمساروشکسته خدانشوی ناله هایت به گوشش تخواهدرسید.م م مخبری ساعت 20:30 مورخه 16/2/1398.
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
امشب شایدماه رویت شودووارد ماه مبارک رمضان خواهیم شد،یک ماه رمضان دیگرراتجربه خواهیم کرد،تاسال دیگروماه رمضان چه کسانی باشندویانباشند،درطول ماه رمضان فراخواهیم گرفت تابیادگرسنگان،ایتام،فقراونیازمندان،اسراوگرفتاران وبیماران بستری درجاوبیمارستان،معلولین وگمشدگان وتوابین باشیم وثواب دعاهاونیایش هاونمازهایمان تقدیم آنهاشود،دلنوشته خودرابرای شکرگزاری آدمیان درشادیهارادنبال میکنم،اگرانسانهادرشادیهاوخوشحالیهاهم خدرایادکند.شکرگزارش باشد،دروقت گرفتاری ودست تنگی ومصائب خداصدایش رامیشنودوحاجت روایش خواهدنمود،درمیان ماآدمیان کم هستندکسانی که همه حال بیادوشکرگزاری خدابسرمیبرندوستایشگری میکنند،اگرفردی درتمالحظات شادی وخوشی ورفاه دقایقی تنهاباخداخودرازونیازنمایدوشاکراین لحظات وفورمالی وخوشی وشادی،شودوبعدبه ادامه سپری کردن شادی وتفریح بپردازدخداراخشنودساخته،وخدادرلحظات گرفتاری دعاوتقاضایش رااجابت خواهدنمود،تادیروزفردی دررفاه نسبی مالی وشادی وآرامش نسبی زندگی خودرامیگذراندویادمحبت وتوجه وعنایت خداتوسط بنده اش به خودنبودوخوشی زیردلش زده وبجای شکرگزاری خداوقدردانی هم خداراوهم بنده اش رافراموش نموده وناشکری بخدا وخیانت به بنده خدارواداشت وبهمن ماهی راباتزلزل وخطاگذراند،حال که چرخه روزگارعرصه رابه اوتنگ وتنگ ترنموده ودرمصائب ومشگلات بعدی تنهاویکه باباری ازتخلفات وگناهان وخیانت ودروغ میبایست مقابله واستقامت کند،حال گریه واستغاثه به درگاه احدیت کارسازورافع مشگلات درپیش خواهدبودیانه خدامیداند!!؟؟!!وازپس پاسخگویی حق الناس برآمده یانخواهدآمدبازبه خودش برمیگردد،آیابهترنبودوقتی دررفاه وآرامش قرارداشت بیادخداوبنده خدامی بود؟؟!!نه امروزکه همه چیزبرگشته است وبه ضرراوست!! پس بیاییددرخوشحالی هاوشادی هاورفاه وآرامش هاهم یادخدا وبندگان مددرسانش باشیم وشکرگزاری خدارافراموش نکنیم؟!م م مخبری ساعت 19:30 مورخه 16/2/1398.
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
مرگ به آدمی بسیارنزدیک است،امامافراموشکارانی آلزایمرگرفته هستیم ،ودنیاراماندنی وعمرراابدی میدانیم،نه مرگ حضرت نوح راپذیرفته ایم ونه رفتن سلیمان نبی را،ولی همه آدمیان خواهتدرفت وهیچ انسانی حتی باعمرنوح نبایدازمرگ غافل شود،کسانی که عرصه زندگی برآنان تنگ میشودویابیمارانی که دکترهاجوابشان کرده وزجرفراوان میکشند،مرگ راهرلحظه طلب میکنند،اینان همانندکسانی بوده اندکه روزی غرق دردنیا ومادیات آن بسرمیبرده اند،مرگ برایشان غریب وغیرقابل تصوربوده است،پس چگونه مرگ رابه زندگی ترجیح میدهند!!؟؟بارهانوشته واشاره کرده ام فرصت هابسیارکم است،نبایدبدهکاردنیاومعنویات فراموش شده وانجام نداده ماند،مازبدیه راکرده ایم وخودراخوب جلوه داده ایم،که چه شود؟پس بازیگرانی هستیم که بازی درذاتمان رخنه ورسوب نموده،اماخودراعاشقانه معرفی میکنیم که خوبترین هارارقم زده ایم،مامشگلات ومصائب خودرابه گردن دیگران انداخته همانندکسانی که ازتاریکی میترسنداماهمیشه عنوان میدارندترس معناندارد،واین است که همه جاعنوان میکنیم مادیگران رادریابیده ایم وکمکشان کرده ایم،مگرمیشودکه خوب نباشیم وبدخواهی کنیم وبعدتقاضاکنیم مارابپذیرید،اینگونه اعمال ورفتارنکنیم که هم وقت راازدست داده باشیم وهم فرصت بازگشت نمانده باشد،اگرسری به قبرستانهابزنیم وتاریخ فوت وتولدمتوفی هارامقایسه کنیم دست خواهیم یافت عمرکوتاه وزندگی خلاصه است ومرگ ازآنهانزدیکتر،من ازدرس دادن ونصیحت کردن ونگارش معنوی برای عبرت دیگران فراری هستم،ودلنوشته هایم درون گرایی وحفظ تعادل درارتباطات اجتماعی است،تبادلات معلومات وتجارب خودمبین خوش فکری وتواضع درفراگیری است،بخشش وگذشت قبل ازفهم وادراک وقبول اشتباهات خودضامن بدزیستی ودگردیسی وتباهی فردمیباشد،زمانی بایدبخشیدوگذشت نمودکه فردازاشتباهات خودمتنبه وبری گردد،ودرپی اصلاح وتربیت داخلی خودشده باشدواین محسوس وشفاف باشد،مرگ نبایدفراموش گردد.م م مخبری ساعت 23:59 مورخه 15/2/1398.
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
دزدی که اموال افراد بسیاری به سرقت برده بودوباعث بدبختی ومرگ بعضی ازمالباختگان شده بودودرامنیه ومحاکم عدل خواهی دروغهابسیارگفته بود،نزدیک شب اول ماه رمضان دگرگون شده وباخدای خودعهدوپیمان بسته که منبعددزدی ودروغگویی راکنارگذاشته وبراه راست ومستقیم متمایل ودرپی روزی حلال کاروتلاش نماید،سحربرای خوردن سحری وروزه گرفتن ازخواب بیدارشد،بعدازصرف سحری وباشنیدن صدای اذان قصدخواندن نمازدرمسجدنموده وراهی مسجدگردید،درصف نمازجماعت صبح نمازراخوانده ودرحال خروج ازمسجد،پیرعارفی راکه چهره نورانی اوهرآدمی رابسمت اومیکشاند،دیدوبای وی ملاقات نمود،پیرروبه اوگفت:من فردادرمسجدشماراخواهم دید،اگرسحربیدارشدی خوابی که خواهی دیدرابخاطربسپارودرمسجدبرایم بازگوکن،دزدتوبه کرده تمام مدت درمسیرخانه به خوابی که خواهددیدوعلت این خواب فکرمیکرد،صبح برای کارازمنزل خارج وتاغروب قبل ازافطاربه خانه بازگشت،شب هم خوابیدتابرای سحری بیدارشود،سحربیداروخواب رابخاطرسپرده ووقت اذان به سوی مسجدعازم شد،بعدازنمازصبح پیرمردعارف بسمت اوآمدوکنارش نشست،وخواب دیده شده راپرسید،اوگفت:شب خواب دیدم گوسفندانی زیاددارم وگله رابرای چریدن درصحرارهانموده بودم وزیرسایه درختی بخواب رفته بودم،که ازصدای زیادگوسفندان بیدارشده ودیدم گرگهابه گله زده وگوسفندان راخفه میکنندوحشام تلف میشوند،وکاریازدستم برنمیاید،وقتی مردم برای کمک رسیدندنه گله ای بود نه گرگی ومن ازترس ازخواب پریدم،علت چیست؟عارف پیرگفت:حق الناس راحتی خدانمیتواندببخشد،توبه ات قبول ولی حق الناس به گردنت میباشد،به سراغ زنده هاکه اموالشان رابه یغمابرده ای وبادروغهایت زندگی هانابودکرده ای رفته وتاحقی به گردنت باشددرزندگی موفق نشده ونخواهی شد،ومردگان رانیزازیادمبروبه قبورآنان رفته وازایشان طلب بخشش وگذشت نما،درغیراینصورت دردنیاوآخرت شرمنده وشرمساروزیان دیده خواهی ماند>م م مخبری یکشنبه ساعت 23:40 مرخه 15/2/1398.
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
نمیخواستم باجملات کلیدی منفی دلنوشته ام راشروع کنم،ولی چون پیامکی درموبایلم ونظریه ای دروبلاگم مرابهم ریخت،مگرمیشودکسانی ازدلنوشته های یک نویسنده وبلاگ به درک وفهم وشعورش واحساسش پی نبرده وناعادلانه وتفسیربه رآی نقدش کنندوهرچه بخواهندبنویسند،من نمیخواهم کسی بخاطرمن باکسی یاکسانی ازخانواده اش،دعواوبحث کند،این برایم دروغی تازه نیست،اعتمادبمن جائزنیست چون اعتمادی که برسرزنندازاصل بی اعتمادی بدتراست،من متعهدبه هیچ کس نیستم واصولآازتعهدیکطرفه بیزاروگریزانم،دیگرازکسی نمیخواه راست بگویدبه همه خواهم شماراستیدوکج ودروغگوغیرمن کسی نیست ،ازراهنمایی وراه نشان دادن خسته وافسرده شده ام،بایدمنهم همانندآنهامی شدم،کسانیکه ثبات درحرفهایشان ورفتارشان نیست وازخودراضی هایی هستندکه غیرخود.منافع وخواسته هایشان هیچ کس وهیچ چیزراندیده ونمی بینند،من نه هیچگاه دیگرسپیده ناسپیدراخواهم دیدوبخشیدنه شادی وسحروکهکشان ناهیدرا،جنس من جنس سنگ وگچ وآهک وسیمان نیست،خوشحالم دلی صاف وطینتی پاک مراهمراهی میکندکه ازدوست داشتن های دروغین وکلمات کلیدی وپیامک هاوتکسای فضای مجازی نه خوشحال بوده ونه ناراحت،این آزردگی برای خودخواهی آنان است که خودرامبری ازکینه وعداوت ومنفعت گرایی وخطاوخیانت می بینند،دیگرباهیچکس جزخودحرف نخواهم زد،به هیچ کس اعتمادنخواهم کرد،دیگردل راکنارگذاشته وبابی دلی ومنفعت گرایی ازآدمیان عمرراخواه گذراند،برای هیچکس جزدل تنهای تنهای خودم دلنوشته نخواهم نوشت،هیچ کس اجازه نخواهدداشت که دلنوشته هایم به نفع وضررخودتفسیربه رآی کند،وبرایم پیامک وتکس ونظریه بدهد،هرکس مسئول اعمال خودمیباشد،بدبختی انسانهادست خودشان بوده وگردن کسی نمیشودانداخت،بی چشم ورویی است که خوبیهارافراموش کنیم وتظلمات وارده وخطاهای خودرابه دیگران نسبت دهیم،وثبات دررفتاروکرداروگفتارخودنداشته باشیم،من حاضرم باکفتاران زشت سیماوروباه هان مکاروکرکسان لاشه ومرده خوارجنگل زندگی راادامه دهم ولی باآدمیان خودخواه وبی ثبات وخطا وخیانتکارودروغگوهم کلام شوم ودوست ویارباشم،تنهابوده وخواهم بودوازهمه اینهاکه خودرافرشتگان بی عیب ونقص میدانندفراری میگردم،م م مخبری 15/2/1398 ساعت 01:50 صبح.
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
راه رفتن رااموختیم،وقتی دندان هایمان درآمده بودحرف زدن راآغازکردیم،ماهرآنچه فراگرفتیم خواست واراده خدایی بوده وهست،اوماراازبدوبدبودن وبدی کردن حذرنموده امابدآموزی فرمان واراده اونیست،ماراباعقل واحساس خاص یک انسان خلق نموده،فرشتگان وملائکاانش فقط خوب وخوبی رامجری هستند،برای بدی وبدی کردن خلق نشده اند،اماماآزادهستیم تاخوب راخوب وازبددوری گزینیم،خوب بودن وخوبی کردن وراستگویی ومهربانی کردن،ازخصائص بندگان صالح وعابدخداوندی هستند،راه رابربدان وبدکاران نیزنبسته است،وتوبه وبازگشت برای آن دسته خلق شدگان خودقرارداده است که یادش کنند وازاعمال بدخود پرهیزوراه راست وراستی را انتخاب کنند،بعضی ازماانسانهاچگونه راه رابه بیراهه وراستگویی رابه دروغگویی ترجیح داده ایم،مگرخوبی چه بدی داشت که یکبارنکردیم،هرآنچه خدای بزرگ بدان وعده نموده به سرانجام رسانده ومیرساند،پس چرابدکاران ودروغگویان ازراه کج وبیراهه منتهی به ابلیس بازبرگشت نمیکنند،وهمواره راه خطارامی پیمایندومایل به ادامه گناه وخطاهستند،این زندگی ارزش فروش خودبه هوی ونفس شیطانی رادارد،بازگردیم ازاین بیراهه فرتوت وخانمان سوز،که هم روی مان هم بخت مان راسیه وکدرنموده وهرروزرسوای عام وخاص میگردیم،میدانم حرفهاونوشته هایم هیچ اثری درانتخاب راه راست تاکنون نداشته وندارد،امااین آتش زدن وانتحارانسانی سرانجامش مرگ است وتباهی،شرم است وخجالت ساری،فقراست وگدایی،نیست است وخودفروشی،دیرهم شده بازگردبراه راست وآغوش خداراکه خالق است به آغوش انسانهای خوش گذران که جسم تورابیماروبیمارترمیکنندترجیح بده،تومیتوانی بدوخودفروش وبدکاره نباشی چون خداتراخوب خلق کرده وتوبیراهه رفته ای ،آخرتاکجاوتاکی میتوانی بدوبدتروبدکاره وهرزه باشی،مقصدومقصودراه رب وخداست همین وبس.م م مخبری 14/2/1398 ساعت 20:35
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
یه وقتایی سرخیلی هابه سنگ نخورده وهمیشه دروغ میگن وقسم های دروغین میخورند،تامیتونن زندگی روبادروغ میگذرانن ودائمآخودشونوتوجیح میکنند واطرافیانشونوفریب میدن،همه زندگیشون بادروغ ونیرنگ وریا وفریب میگذردوتازه آخرش میگن خداچراازماغافل شده وسیه بخت شدیم؟!!!! خبرندارن چرااینجوری شده وخواهدشد،من بایکی ازاین دروغگوهای حرفه ای ازسالهای دورآشناهستم،درسال 1393 بودکه لطمه وآسیب دروغگویی وقسم های دروغ به قرآن وامام زمان عج ،رادرزندگی دیدومجددآتوبه کرد ودست نوشته هم دادکه دروغ وقسم دروغین نخورد،خوب تابهمن 1397 بازمتوجه شدم که دروغ راترک نکرده وهمچنان روزوشب رابادروغ وعهدشکنی باقسم میگذراند،چندشب پیش میخواستم ببینم ترک دروغگویی کرده که متوجه شدم نه اینکه دروغگوییش ترک نشده بلکه دروغهای بزرگ وشاخ دارهم یادگرفته وجرآتش بالا وترس ازخدایش کمترشده،این افرادنزدیکتربه شیطان شده اندزیراهمه جا حتی درقرآن تنهاقشری که دشمن خدانامیده میشونددروغگویان هستند،پس نبایدآزموده رادوباره آزمود،اوراه دشمنی باخداراپیشه خودساخته وترسش ازخداوقسم های دروغین ریخته وزندگی روزمره اش برای کسب مادیات نامشروع وحرام همچنان پیش میرود،اوبایدمنتظرباشدتاتقاص ومکافات قسم های دروغ به قرآن واهل بیت خصوصآآقاامام زمان عج،راببیند،چون اگرقرآن تقاص قسم دروغ این فردرانگیرد،نعوذوبالله باکتاب معمولی که اعتباری نداردفرقی ندارد،اگرمکافات قسم دروغ به اهل بیت رانبیندنعوذوبالله معصومیت وامامت اهل بیت زیرسئوال خواهدرفت،اونمی داندوندیده که دروغگورسوامیشودوقسم خوردن دروغین چه تبهاتی داشته ودارد؟!!!!!! اودیگرئرمنجلاب دروغگویی وقسم های دروغین جان خواهد دادودشمنی باخداراگزیده است،من لعنت براین فردمیفرستم وافرادی همچون وی رانکبتان ونجسان چسبیده به شیطان دانسته ومیدانم،وبرای نابودیشان هرروزدعامیکنم که ریشه اشان ازاین زمین کنده وخشکانده شودوهیچ خیروخوشی تاآخرعمرننگین خودنبینند،همیشه پول ومال سواره وآنان پیاده دنبال آن بی بهره دونده باشندتاازفرت خستگی جان بدهند،چون نفس وبازدم آنهاهوای مارانجس وآلوده میسازد،لعنت خدابرشیطان ودروغگووقسم خورهای دروغین موردنظرمث این فردخدانشناس.م م مخبری شنبه 14/2/1398 ساعت 18:50
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
درآدینه عصری بهاری برای فرزندسوم وپسردوم به خواستگاری رفتیم،دراین امرخیروالهی برای مقدمات سازی پیونددوجوان،درنبودمادربچه ها،خواهرم (عمه بچه ها)وشوهرخواهرم ودختربزرگ خواهرم من واحسان رایاری نمودند،ساعت 17 جمعه مورخ 13/2/1398 است که میدان هروی منزل خانواده عروس واردمنزل میشویم،مورداستقبال توسط دامادخانواده وسپس آشناشدن باپدر87 ساله خانواده وبرادرکوچک خانواده بهمراه همسروخواهرانش ومادرمحترم دامادشان وعروس ما ،نشست خانوادگی درمحیطی بسیارگرم وصمیمی آغازگردید،رسم ورسوم زیبایست خواستگاری،ازسنن ایرانی وخاص خانوادگی،عروسمان هماننداحسان مادرازدست داده میباشد،خداتمامی مادران مدفون شده رارحمت ومادران درحیات راعزت وسلامت محفوظ بدارد،معرفی خانواده هاجو،سکوت راگشودوروزنه صحبت رابازنمود،پدرباتجربه ازتهرانی های قدیم واصیل رشته کلام رابانام ویادخدای بزرگ که تسلی بخش دلها وپیوندهاست آغازوفرمودند:هرآنچه خدابخواهدقسمت دخترم واحسان میشودوماراضی به رضای اوهستیم،جملات کوتاه وپرمعناوشفاف وکارسازبود،سپس برادرکوچک عروس که همسال احسان ماست بااذن بزرگتروبه نمایندگی ازخانواده روبه احسان ازکاروآینده که هرخانواده عروسی نگران آن هستند،سئوال نمود،احسان باادب واجازه ازبزرگترهاجوابی بسیارعاشقانه وشفاف درحمایت ازهمسرآینده خودوزندگی کنارهم رابیان نمود،سئوال بعدی رامن بعنوان پدردامادجهت جواب به دست گرفته تاجمع راازآینده این دوجوان مطلع سازم،درخاتمه درکنارپدرعروس وکسب انرژی مثبت ازتمامی خانواده عروس ،وهمراهان خودم برای نیمه ماه مبارک رمضان ،میلادخجسته ومبارک کریم اهل بیت امام حسن ع ،جلسه قول وقرارعقدورسومات دیگررااعلام وموافقت نمودیم،تاهرچه زودتراین دوجوان باهم پیوندمبارک ازدواج راخجسته نمایند،مهمانی با ذکرصلوات برای سلامتی وفرج آقاامام زمان عج،توسط مادرشوهرخواهرعروس جوخاصی به پایان مهمانی بخشید،ازخانواده عروس که یاران خوب ومیزبانانی ارجمندوگرامی ،بودندالاخص پدربزرگواروباتجربه ودوست داشتنی عروس تشکرداشته ودارم،ازخانه عروس تامنزل خودمان صحبت ازخانواده خوب واصیل ونجیب عروس بود،بازهم دورادوربااین دلنوشته سپاسگزاری خودرااعلام میدارم وبرای کلیه جوانان واین دوگل (احسان وس )آرزوی خوشبختی داشته ودارم.م م مخبری جمعه 13/2/1398 ساعت 20:45
بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست
تاکنون سرسفره یامیزغذا،به این فکرکرده بودیدسه یارهمیشگی شماچه هستند؟بله قاشق وچنگال وبشقاب،اماهیچکدام ماباآنهامهربان ووفادارنبوده ونیستیم،ولی آنهاهمواره درکنارماوباماهستندومددمان میدهند،تابتوانیم غذابخوریم،مامسواک این وسیله شخصیمان رابه کسی نمیدهیم،اماهمیشه ازقاشق وچنگال وبشقاب بهره وری مینماییم،اماشخصی نیستند،مابه مسواکمان باوفاولی باآنان بی وفاهستیم،دیگران درخانه ورستورانهابشویندوماغذایمان رابایاری اشان میل کنیم،روزی خیره کنان شاهددردودل قاشق وچنگال وبشقاب بود،بهم میگفتندآدمی چقدربی وفاهستند،ماراساخته اندورویمان کارکرده اند،مادرکنارشان بوده وهستیم امااختصاصی نیستیم،ازمابدشانس ترمگرهست؟بشقاب میگوید:آری سفره های یکبارمصرف ،بشقاب وقاشق وچنگال یکبارمصرف،آنهارادورمیریزن پس ازمصرف امامارالااقل میشورنئوخشک میکنند ودرجاهای مخصوص نگهداری میکنند،چنگال پرسید:ازاینهابدشانس وبداستقبالترهم هست؟قاشق گفت:آری،برنج پخته شده وگندم آردشده ونان شده که دسترنج آدمیان وغوط مقدس آنهاست اضافه هایش درسطل آشغال وزباله که به آنها بی حرمتی میشود،بشقاب حرف قاشق راقطع میکندومیگوید:باخودنیزآدمیان اینچنین میکنند،ماکه دست ساخته آنهاییم وآنهاخلق شده خدا،به هم رحم ندارند،مروت ندارند،حتی ازخدانمی ترسندوبهم دروغ هم میگویند،سرهمدیگرراکلاه میگذارندوریاوتزویربرهم روامیدارند،دوست داشتن های منفعتی ومالی ،خیانتهای جاری،حرفاوقول وقسم های خالی،دورزدن های کاری،عشق های پوشالی،تهمت ونارواونیش های ماری،چنگال حرف بشقاب راقطع میکندومیگوید:پس ماخوشبختیم که آدم نیستیم،این آدمیان باهم چه هاکه نمیکنند؟!! م م مخبری 12/2/1398 پنجشنبه ساعت ..:19