محمدمهدی مخبری

دلنوشته وخاطرات وقصه های اجتماعی

محمدمهدی مخبری

دلنوشته وخاطرات وقصه های اجتماعی

دلنوشته بهاری خردادی:دنیامن به تومی خندم . مورخه 1398/3/16

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

درماه رمضان سریال های تلویزیون کمدی وشادنیست ،تاعرفانیت معنوی روزه داری حفظ وپهنه استجابت دعاهاگسترده گردد،دروبلاگ بلاگ فا وبلاگ اسکای من نیزاین اصل رعایت شدوخوانندگان احساس مینمودندکه دلنوشته تحت عنوان خاطره ودرس رمضان بیشتربه غمنامه ونوشته های یک عشق شکست خورده مربوط میشود،که صدالبته این نبوده است،حال تافرارسیدن ماه محرم دورازحزن واندوه نگارش دلنوشته درقالب شادی وسروروطنزدردووبلاگ بلاگ اسکای وبلاک فامندرج میگرددوامادلنوشته امروز:وقتی بچه هستیم وباپدرمان به تنهایی بیرون میرویم هرچه بخواهیم برایمان میخرد،وقتی بامادرمان بیرون میرفتیم هرچه میخواستیم ،نمیگرفت جای خودتازه دستمان راهم میکشیدکه برویم بعدآبابات میخره،حالااگربادوتاشون بیرون میرفتیم بابام میگفت هروقت کارخوب کردی ومادرت گفت برات میخرم،بزرگترشدیم ،ازدواج کردیم وصاحب بچه شدیم،بابچه که بیرون می رفتم هرچی میخواستن میگفتم میخرم حقوق بگیرم سرماه،سرماه که می شدآنقدرخرج ودخل بالابودکه همه حقوقم بابت هزینه میرفت ومن شرمنده بچه هامی شدم،حالاکه خیلی بزرگترشدم بابچه هام که بزرگ شدندوتشکیل زندگی دادندومراباخودبیرون میبرندتاخریداشونوجابجاکنم،اگردلم چیزی خواست وبه آنهاگفتم،آنهاهم جواب میدن باباازشماگذشته این رنگ لباس رابپوشی یافلان خوراکی برات خوب نیست کلسترولت بالامیره،بله جواب های هویه،ولی من نداشتم ونخریدم وآنهادارن ونمی خرندتاانتقام گرفته باشند،منم فقط به این دنیا میخندم چون خنده نکنم چیکارکنم؟!!! حالازودباراروببرم خونه تابچه ها عصبی تشدن وشام بهم نمیدن محمدمهدی مخبری ساعت 2:12 صبح مورخه 1398/3/16

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد