محمدمهدی مخبری

دلنوشته وخاطرات وقصه های اجتماعی

محمدمهدی مخبری

دلنوشته وخاطرات وقصه های اجتماعی

دلنوشته بهاری اردیبهشت(1398/2/11):چرانمیگذرد

بنام خدایی که شکرگزاریش تسلی دلهاست

درطول زندگی اتفاقات مهمی حادث می گرددکه بیادمی ماند،ورخ دادهایی نیزمیباشدکه آغازش قابل درک ویادمانی نیست،موهاوریش ها سفیدمیگرددولی هیچکس بخاطرنداردکه شب یاروز بوده وتاریخ آن کی بوده است،امانام پدرومادروروزتولدقابل فراموشی نیست،تنبیه کودکان توسط والدین هم بخشیده وهم فراموش شدنی است،قهرهای خانوادگی مادام العمری نیست وکینه توزی ندارد،پس فراموش شدنی است پس ازآشتی،بزرگترهابازیهای کودکانه خودرافراموش نمیکنند ولی درسنین بالاقادربه اجرای آنهانخواهندبود،به راه افتادن کودک ودندان درآوردنشان درشب یاروزبودنش راوالدین بیادنمیاورند،جوانترهاهیچگاه بیادنخواهندآوردکه پدرومادرآنهانیزروزی جوان بوده اند وسن آنان راگذرانده اند،جوان ترهاهمیشه درمقابل میان سالان فکرمیکنند جوان باقی خواهندماند،امااینچنین نبوده ونیست،کره زمین گرداست وروی یک پایه نمانده ونمی ماند،هرصداوهرفریادی روزی قدرت خودراازدست میدهد،هرسالمی درسالمندی سلامتی وطراوت جوانی راندارد،مگرمیشودبه کسی ظلم وتعدی کردوپاسخش رانبینیم!؟مگرمیشوددلی راشکست وفردراافسرده ومنزوی ساخت روزگارپاسخ ندهدوتلافی نکند،مگرمیشودواردزندگی کسی شدوازاوبهره وری کردوبه اوخیانت کنیم ووجدان مارهایمان کندوجهان هستی برایمان آن نسازدکه مابرای اوساخته ایم،ازدروغ وقسم های دروغ وعهدوپیمان هایی که هیچگاه به آن عمل نکرده ایم بسادگی وبی زیان نمیتوانیم بگذریم،دنیای ماآدمیان دارمکافات است،هرضربه وهرزیانی که به کسی واردکنیم مستوجب عذاب است،ناشکری به نعمتی که خداارزانی داشته وکسی راسرراهمان قرارداده تاازهمه نداشته وکم هارهایی یابیم خودکفری است نامحسوس،تنهایی وتنهاماندن عاقبتی است که دوطرف آسیب زده وآسیب دیده راشامل میگرداندوهردوقربانی میشوندودشمنان مسرورمیگردند،راه بازگشت هم مسدودشده ونادانان درپی توهم وجهت سازی به نفع خودهستند،بخشیدن ممکن است امافراموش کردن هرگز،زندگی هم باکابوس تکرارفراموش نشده سخت وغیرممکن میشود.م م مخبری 11/2/1398 ساعت 21:39

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد